تماشا

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۴ارديبهشت


چهار هفته شده که در کودکستان Willow Cottage در منطقه ای نزدیک مرکز شهر سیدنی بطور پاره وقت چرخ می زنم. برای شروع این تجربه اشتیاق زیادی داشتم. طبق معمول، به لطف چینش زیبای او همه چیز کنار هم جور درآمد و این موقعیت فراهم شد. 

برای مدتی به عنوان نیروی شناور (Float) هستم. اول روز، یک کارت به گردنم می اندازم که نشان می دهد در چه بازه ی زمانی باید در کدام اتاق باشم. فرصت فوق العاده ای است برایم که در سه اتاق نوزادان (Babies), نوپایان (Toddlers) و پیش دبستانی ها (Preschoolers) حضور دارم و هر روز، بخشی از برنامه های روزانه ی هر گروه سنی را تجربه می کنم.

اینجا کودکستان (مهدکودک، خانه ی کودک) ها  انواع مختلفی دارند. این میان، Willow Cottage یک مرکز نگهداری از کودکان به مدت طولانی در روز (Long Day Care) است. بیشتر بچه ها از خانواده هایی هستند که پدر و مادر هر دو شاغلند. مدیر مرکز، جرالدین، یک خانم میانسال اسکاتلندی است که هفت سال پیش فرزندش اولین عضو این مهدکودک بوده. مهربان و صمیمی است و بازتاب این روحیه اش را می توان در جمع گرم مربیان حس کرد. گویی روش دوستانه اش، فاصله های بین افراد را دست کم در ظاهر کوتاه می کند یا می پوشاند.

در اتاق نوزادان، بین ۶ تا ۸ کودک زیر ۲ سال و دو مربی هستند. بیشتر از هر اتاق دیگری می شود خستگی مربیان را حس کرد. نمی دانم شاید بخاطر ویژگی های بچه ها در این دوره ی سنی است که در تعامل، فیدبک های محدودتری دارند و بیشتر گریه می کنند. شاید هم بخاطر بار سنگین تر کارهای مربوط به نظافت و بهداشت بچه ها و اتاق. هرچه هست، مربی های این اتاق، کمتر مجال بروز محبت و گرمی و یا رفتارهای خلاقانه نسبت به بچه ها دارند. برای کودکان این سن، زمان بیشتری لازم است که بفهمیم چه خواسته ای دارند، اگر فرصت و حوصله ای باشد.

اتاق ۲ تا ۳ ساله ها اما تکاپویش بیشتر است. حدود ۲۰ کودک با ۳ مربی. دامنه ی حرکت و دامنه ی لغات بچه ها گسترده تر شده. فضای اتاق و حیاط هم بزرگتر است. دایره ی لغات بچه ها و اصلا زبان مادری شان با هم فرق دارد. با این وجود، خیلی راحت تر از اتاق اول خود را ابراز می کنند. 

پرجنب و جوش ترین اتاق، اتاق پیش دبستانی هاست با ۳۲ کودک و ۴ مربی. فضای نسبتا بزرگی است که به چند بخش برای فعالیت های مختلف تقسیم شده و این بخش بندی مدام تازه می شود. لابلای هیاهوی این اتاق، یک کودک مبتلا به اوتیسم به نام لوکا هست که با هم سن و سال هایش تعامل ندارد، صحبت نمی کند و برای دستشویی رفتن در حال آموزش دیدن است. بخاطر دوره کوتاهی که در ارتباط با بچه های اوتیستیک گذرانده ام، بناست یکی از مربیان را در فعالیت های لوکا  همراهی کنم.

شناور بودن میان اتاق ها فرصت خوبی شده که با افراد و روابط و محیط آشنا شوم و خود را در ارتباط با گروه های سنی مختلف و موقعیت های تازه تماشا کنم. گذشته از این، گویی که روند رشد آدم در این سنین پیش رویم قرار گرفته و از تماشایش سیر نمی شوم. برای چشم هایم نور می خواهم